دلتنگ ۲

دلتنگ ۲...

چقدر ایران بده

امروز که روز مهندسه توی یک گروهی یک بنده خدایی که خیلی هم مثلا به من نزدیکه روز مهندس رو بهم هر مهندسی بود تبریک گفت جزمن به کسایی تبریک گفت که حتی توی گروه نبودن . انگار من رو آدم حساب نکرد.

خیلی ازش بدم میاد . رو اعصابمه اصلا دوست ندارم ببینمش . ایران که نبودم مجور به هیچ کاری هم نبودم ولی اینجا نمیشه 

آزادی و ارامش نیست

ناراحتم ازین رفتارا. هیچ پشتیبانی هم ندارم . همیشه تقصیر منه 

 

دلتنگ ۲...

یکم حالم بهتره

دارم به اینجا و جو مصمومش عادت میکنم

سعی میکنم کمتر حرف برنم به حرفای آدما گوش ندم 

همه دارن غر میزنن از هم ایراد میگیرن به ریش هم میخندن . 

ولی حالم بهتره 

چقدر باز شدن این صفحه و شروع به نوشتن بهم آرامش میده با اینکه حالم بهتره 

حس ازادی و غرق شدن تو رویاهامو میده انگار تو کما هستم

 

دلتنگ ۲...

ازدواج خیلی خوبه ولی همون جور که هرچیزی یک سری خوبی ها داره یک سری بدی هااا ازدواج هم تا حدودی همین طوره

یکی از  مشکل های خیلی بزرگ ازدواج خانواده های دو طرفه که چطوری مدیریت کنی رفت و آمد هارو که دو طرف ناراحت نشدن بعضی اوقات از کوره در میری 

خلاصه ازدوج کردین خودتون و همسرتون رو بردارین برین یک جای دیگه که راحت شین

اعصاب برای ما نمونده 

داغون شدیم از بس موندیم چی کار کنیم

خدایا رهامون کن رودتر برگردیم

دلتنگ ۲...

دیگه از معاشرت هم خوشم نمیاد...

با هرکی روبه رو میشم احساس میکنم از من سر تره، از من بهتره...

همیشه زمانی که داره حالم بهتر میشه یکی هست بیاد خرابش کنه و من مجبور بشم دوباره خودمو از اول بسازم.

کی درست میشه این وضعیت من؟

نیاز به یک جای دور با یک ارامش کامل دارم بدون حضور کسی به دور از هیاهوی. به دور از مشکلات خانواده و دوست و جامعه و پول و ...

من هر وقت یاد این وبلاگ میوفتم یعنی خیلی حالم خرابه و تنهام. توی این چند وقت چقدر پست گذاشتم...

دلتنگ ۲...

روزای داغون کننده ای رو میگذزونم...

کاش پسر بودم...

حالم از اطرافیام بهم میخوره...

دوست دارم یا برم یا بمیرم...

فهمیدم خوشی مال من نیست...

خوش به حال کسایی که خوش شانسن...

همین

دلتنگ ۲...

من زنم ...با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیستکه زرق و برقش شخصیتم باشدمن زنم .... و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تومیدانی ؟ درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتیقوس های دلتنگ ۲...ادامه مطلب

یاد روز اول دانشگاه و گیج زدناش بخیر یاد ۱۰۰ بار بالا پایین رفتنای پله ها برای پیدا کردن کلاس و سلف و ... بخیر... اقا من موهامو رنگ کردم نمی خواد خودتو از طبقه ۲ پرت کنی پایین تا بفهمی رنگه یا نه... ا دلتنگ ۲...ادامه مطلب

هیلی بده ادم واسه هیچ کاری انگیزه نداشته باشه... نه درس نه احساس نه عشق حتی وقتی با کسی هستی... انگار تنهایی بهت بدجوری ساخته دیگه نمیخوای کسی دوست داشته باشه کسی نوازشت کنه دوست دداری خودت باشی و خود دلتنگ ۲...ادامه مطلب

اره خیلی گذشته ...خیلی کوچیک بودم وبلاگ نویسی رو شروع کردم... عشقم وبلاگم بود. چون تنها بودم کسی رو نداشتم باهش حرف بزنم... هنوزم ندارم... هنوزم میگم ادما خیلی تنهتن حداقل من خیلی تنهام... علت کم اومد دلتنگ ۲...ادامه مطلب